محل تبلیغات شما

تا نشست و موی خود را شانه کرد
بوی گیسویش مرا دیوانه کرد
پیش درگاهش دو چشمم آب شد
شمع آتش بر دل پروانه کرد
دل که ساعت ها به پایش می گریست
بی تفاوت خنده ای مستانه کرد
کاخ امیدی که در دل ساختم 
با نگاه سرد خود ویرانه کرد 
سالها عمرم به پای منبر و محراب رفت 
چشم شهلایش دلم را راهی میخانه کرد
منکه در شهر خودم کاشانه ام آباد بود
خواب شیرینش خیالم بی سر و سامانه کرد
پیشتر عشق تو و من شهره آفاق بود
پیش روی تو گدایی جلوه شاهانه کرد
نازینینم! در سپهر روشن اندیشه ام
غیر تو هر آشنایی نزد من بیگانه کرد
تا زدم یک جرعه می از ارغوان جام لبت
مستی چشمان تو شهر دلم ویرانه کرد
ساقیا گمنامی و آشفتگی رفتار دیرین منست
ور نه بایستی مداوم همتی مردانه کرد

با اجازه از هنرمندان وطنم علیرضا قربانی، شاهزیدی و معین عزیز که این ابیات را از خوانده های آنان الهام گرفتم. 

آیا شود از جام لبش کام بگیریم

همه جای ایران سرای غم است

باید کدام سو ره تو جستجو کنیم؟

تو ,دیوانه ,دل ,دلم ,مرا ,گیسویش ,گیسویش مرا ,مرا دیوانه ,یک جرعه ,جرعه می ,می از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ترین ها